
تعداد نشریات | 31 |
تعداد شمارهها | 358 |
تعداد مقالات | 3,486 |
تعداد مشاهده مقاله | 4,417,203 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,083,029 |
زیستن در شرایط زوال صداقت: دروغگویی به مثابه سیاست مسلط | ||
زیست سیاست و توسعه | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 13 تیر 1404 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22034/jbpd.2025.142091.1015 | ||
نویسندگان | ||
جمال محمدی* 1؛ زهرا جلالی2 | ||
1استاد جامعهشناسی، گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران. | ||
2دانشجوی دکترای جامعهشناسی، گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران. | ||
چکیده | ||
هدف: علیرغم دیدگاههای رایج در مورد دروغگویی بهعنوان منفور اخلاقی، دروغ بخشی از زندگی اجتماعی است و در تاروپود جامعه ریشه دوانده است. در تمامی جوامع به افراد آموزش داده میشود که دروغ غیراخلاقی تلقی میشود؛ با اینحال، دروغ یک تاکتیک ارتباطی است که اغلب در زندگی روزمره دیده میشود. در جامعة ما نیز انواع دروغگویی از تعارفات و ملاحظات گرفته، تا دروغهایی که با عنوان دروغ مصلحتی به اطرافیان گفته میشود، وجود دارد. درواقع با وجود آنکه دروغگویی در فرهنگ ایرانی و دین اسلام همواره نکوهش شده است، در جامعه ما به نحو جدی شایع است. اکثریت قریب به اتفاق مطالعات در علوم انسانی در مورد دروغ در فلسفه انجام شده است، جایی که عمدتا به عنوان یک مشکل برای فیلسوفان اخلاق و زبان ظاهر میشود. در فلسفه، دروغ تقریبا از نظر اخلاقی بد تلقی میشود. در گزارشهای معاصر، فیلسوفان همچنان به یافتن راههایی ادامه میدهند که از طریق آن میتوان دروغگویان را به دلیل فقدان اخلاق متهم کرد و تمایل دارند دروغ را بهعنوان چیزی که مخالف هنجارهای اجتماعی صداقت و حقیقت است درک کنند. در مقابل، جامعهشناسان کمتر مایل بوده اند که دروغ را صرفاً بد بدانند، و کار جامعهشناختی زیادی در این مورد وجود ندارد. در کار گئورگ زیمل است که اولین روایت توسعهیافته از دروغ بهعنوان یک پدیده اجتماعی را میتوان یافت. زیمل به بررسی دروغگویی به عنوان یک شکل اجتماعی در حال تغییر میپردازد که با اشکال مختلف اجتماعی دیگر پیوند خورده است و با تغییراتی که در مدرنیته رخ میدهد دگرگون میشود. اما، تحلیل او از دروغ در مورد تغییرات اجتماعی بسیار گسترده است، و زمانی که تلاش میکند کاوش خود را در مورد دروغ با توجه به سایر اشکال اجتماعی توسعه دهد، گیج میشود. در ایران نیز تحقیقات محدودی در مورد دروغ و دروغگویی انجام پذیرفته است. در تحقیقی که با عنوان نظرسنجی از مردم تهران درباره خصوصیات ایرانیها دربارۀ مهمترین خصوصیتهای منفی ایرانیان انجام شده است، دروغگویی در مقام نخست قرار میگیرد و 12 درصد از پاسخگویان، مهمترین صفت منفی ایرانیان را دروغگویی دانستهاند. درواقع از نظر جامعه ایرانی، شکافی بین فرهنگ آرمانی ایرانی_اسلامی و فرهنگ موجود در جامعه وجود دارد که باعث میشود دروغگویی حائز اهمیت و یک مسئله قابل تأمل باشد. پذیرش فرهنگی عدم صداقت پیامدهای گسترده تری برای روابط بین فردی و انسجام جامعه دارد. تداوم دروغ ها، چه در زمینه های شخصی یا عمومی، اعتماد اساسی لازم برای انسجام اجتماعی را از بین می برد. با کاهش یکپارچگی، ساختار اخلاقی جامعه ضعیف می شود و منجر به احساس ناامیدی و بی تفاوتی در بین افراد میشود. در نتیجه، کاوش دروغگویی به عنوان یک سیاست غالب در زندگی مدرن، بر نیاز مبرم به تعهد مجدد به صداقت و شفافیت تاکید می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال مطالعهای کیفی است برای بیان فرآیندهای اساسی که در آن دروغها و فریبها در زندگی روزمره تجربه میشود. هدف این تحقیق با پرداختن به ماهیت فریب، تقویت گفتگوی انتقادی و تشویق پرورش یکپارچگی است، در نتیجه کیفیت اعتماد جامعه را در جهانی پیچیدهتر افزایش میدهد. روش: این پژوهش با روش کیفی گراندد تئوری انجام شده است. در این روش یافتهها با شیوههایی به جز روشهای آماری یا هر گونه کمی کردن به دست میآیند. جامعه آماری این پژوهش افراد 18 تا 50 ساله شهر اصفهان میباشندکه با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدهاند. دادههای این پژوهش براساس گفتوگوهای عمیق با 20 نفر از ساکنان شهر اصفهان به صورت تصادفی و در مکانهای عمومی، پارکها و مراکز آموزشی جمعآوری و سپس درک و تفسیر آنها از دروغ و دروغگویی، مبنای بررسی دادهها قرار گرفت. همچنین فرآیند تحلیل دادهها، طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت گرفته است. در این مراحل ابتدا مصاحبههای انجام شده بصورت خط به خط تحلیل و کدگذاری میشود و درقالب کدگذاری باز، به هر مفهوم موجود در مصاحبه یک برچسب الصاق میشود و براساس ویژگیها و ابعاد هر مفهوم، تعداد زیادی کدهای باز و خام پدیدار میشوند. پس از فرآیند خردکردن مصاحبهها به کدها و زیرمقولهها در کدگذاری باز، در مرحله کدگذاری محوری به مرتبط کردن و دستهبندی آنها حول محور موضوع اصلی پرداخته میشود. کدگذاری انتخابی نیز با استفاده از انتخاب مفاهیم و موضوعاتی که در استخراج مضمون اصلی پژوهش موثر به نظر میرسند، دنبال میشود. یافتهها: از دریچه نظریه زمینهای، محقق به انگیزهها، استراتژیها و پیامدهای دروغ پرداخته است. با انجام مصاحبههای عمیق ومشاهده موقعیتهای دنیای واقعی و تجزیه و تحلیل، محقق توانسته درک عمیقتری از عوامل زمینهای که تصمیمگیری برای دروغ را شکل میدهند، توسعه دهد. با اتخاذ رویکرد تئوری زمینهای، محقق توانسته انواع مختلف دروغ، عوامل زمینهای که بر شیوع آن تأثیر میگذارند و راهبردهایی که توسط افراد برای مشارکت و کشف دروغ به کار میرود را شناسایی کند. در آنچه پاسخ دهندگان در مورد راست و دروغ گفتند، پدیده دروغگویی عللی دارد که از زندگی اجتماعی و فردی شخص نشأت میگیرد. علتهای اصلی به دست آمده فریب، بدخواهی و یا سودمندی است. یعنی علت هر دروغی ممکن است در این دستهبندی جای گیرد. این علتها شامل لاف زنی (اغراق)، خودنمائی، تنبلی و تنآسایی، حسادت، انتقام گرفتن، خباثت، نفاق و دشمنی، جلوگیری از مجازات، ترس از رسوایی و آبروریزی، ترس از دست دادن منفعت و ترس از دست دادن مقام است. پس افراد یا برای فریب دادن دیگران، یا به علت سرشت بد خود و یا به خاطر مفید بودن دروغ در لحظه به این کار مبادرت ورزند. بسترهای مساعد برای دروغگویی شامل سه بعد زمان، زمینه تجربی فرد و ارضای یک میل ناشناخته در فرد است. این موارد خود به مقولات جزئیتر تاریخچه زندگی (گذشته)، احتمال کشف دروغ در آینده، وضعیت اکنون، سابقه شنیدن دروغ، سابقه گفتن دروغ، سابقه تماس با افراد دروغگو، کمبودها، احساسات و عواطف و حس جاهطلبی دستهبندی میشود.سه مقوله اصلی نیز عوامل مداخلهگر در این زمینه هستند. موقعیت در لحظه، موقعیت فرد مقابل و خروج از تعامل. اینکه فرد در لحظه ای که در یک موقعیت قرار دارد آیا شرایط اقتضا میکند که وی دروغ بگوید یا خیر. این موقعیت نیز ابعادی دارد که به موقعیت مکانی (مکان قرارگیری فرد)، موقعیت جمعیتی (تعداد افراد حاضر در آن موقعیت)، موقعیت ساختاری (موقعیت رسمی یا غیر رسمی) و موقعیت فرهنگی (فرهنگ موجود در آن شرایط) بستگی دارد. استراژی افراد برای به کار بردن دروغ شامل غیرقانونی نبودن، عدم آسیب رسانی و برداشتن موانع است که برای قانع کردن خود برای دروغگویی به کار می برند. مهمترین پیامد دروغگویی در جامعه، ایجاد جامعه دروغگو است. فرآیندی که منجر به پنهان شدن حقیقت، بی اعتمادی و عادی شدن دروغ در جامعه منجر میشود. عمل دروغ گفتن، اگرچه در لحظه به ظاهر بی ضرر به نظر میرسد، می تواند عواقب گسترده و عمیقی داشته باشد که در زندگی شخصی و حرفهای فرد طنین انداز میشود. دروغ، چه ناشی از نفع شخصی باشد و چه از نیت های نادرست، پایه اعتمادی را که بر آن روابط سالم و ساختارهای اجتماعی بنا شده است، از بین می برد. با گشودن شبکه دروغ، مرتکب، اغلب خود را در شبکه پیچیدهای از فریب غرق می بیند، با از دست دادن اعتبار، روابط بین فردی تیره و تار و با عواقب قانونی یا حرفهای احتمالی مواجه میشود. در نهایت، تصمیم به دروغ گفتن، صرف نظر از اینکه چقدر وسوسه انگیز باشد، نشان دهنده خیانت عمیق به صداقت خود و اعتماد دیگران است که پیامدهای آن میتواند هم از نظر احساسی و هم از لحاظ عملی ویرانگر باشد. از بحثی که گذشت مسلم گردید که دروغ و فریب ضد حقیقت است. دروغ سنگری متزلزل و ناپایدار است که فرد برای دفع ضرر و خطر بدان پناه میبرد که چون فرو ریزد خطر و ضرر دوچندان میشود. نتایج نشان داد که مقوله اصلی در این تحقیق زوال صداقت است. بطورکلی، در حوزه تعاملات انسانی، مفاهیم صداقت و عدم صداقت در بافت جامعه نفوذ قابل توجهی دارد. از منظر جامعهشناختی، این مفاهیم دارای پیامدهای عمیقی هستند و هنجارها، ارزشها و انتظارات حاکم بر وجود جمعی ما را شکل میدهند. صداقت به عنوان یک فضیلت اجتماعی اساسی، سنگ بنای اعتماد و انسجام اجتماعی است. عملکرد روان روابط بین فردی را تسهیل میکند و افراد را قادر میسازد تا در تبادلات معنادار شرکت کنند و حس درک متقابل را تقویت کنند. هنگامی که صداقت غالب میشود، افراد در تعاملات خود احساس امنیت میکنند و محیطی از باز بودن و شفافیت را ایجاد میکنند. برعکس، عدم صداقت در قالب فریب، دستکاری و دروغ میتواند تأثیرات مخربی بر پویایی اجتماعی داشته باشد. بنابراین بایستی صداقت و راستگویی در جامعه از طریق فرهنگ سازی، درونی سازی اجتماعی و ریشهیابی دروغ نهادینهسازی شود. این نهادینه شدن، متاثر از روابط درون خانوادگی، روابط موجود در مدرسه و در مقیاس بزرگتر، روابط موجود در جامعه است؛ از این رو نمیتوان توقع داشت فردی که در فضایی آکنده از دروغ زندگی میکند به سوی راستگویی گرایش پیدا کند. در نتیجه، یک استراتژی جامع برای مبارزه با فریب در جامعه باید شامل آموزش، پاسخگویی و شفافیت باشد. با پرورش محیطی که برای صداقت ارزش قائل است و ابزارهایی را برای رفتار درست در اختیار افراد قرار میدهد، جوامع میتوانند فرهنگی مقاوم در برابر تأثیرات تفرقهانگیز فریب را پرورش دهند. | ||
کلیدواژهها | ||
دروغگویی؛ زوال صداقت؛ جامعه دروغگو؛ نظریه زمینهای | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3 |